مجله ایران

مجله ایران برای شهروندان ایرانی

مجله ایران

مجله ایران برای شهروندان ایرانی

می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم

می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم

خبر از پای ندارم که زمین می‌سپرم


می‌روم بی‌دل و بی یار و یقین می‌دانم

که من بی‌دل بی یار و نه مرد سفرم


خاک من زنده به تأثیر هوای لب توست

سازگاری نکند آب و هوای دگرم


وه که گر بر سر کوی تو شبی روز کنم

غلغل اندر ملکوت افتد از آه سحرم


پای می‌پیچم و چون پای دلم می‌پیچد

بار می‌بندم و از بار فروبسته‌ترم


چه کنم دست ندارم به گریبان اجل

تا به تن در ز غمت پیرهن جان بدرم


آتش خشم تو برد آب من خاک آلود

بعد از این باد به گوش تو رساند خبرم


هر نوردی که ز طومار غمم باز کنی

حرف‌ها بینی آلوده به خون جگرم


نی مپندار که حرفی به زبان آرم اگر

تا به سینه چون قلم بازشکافند سرم


به هوای سر زلف تو درآویخته بود

از سر شاخ زبان برگ سخن‌های ترم


گر سخن گویم من بعد شکایت باشد

ور شکایت کنم از دست تو پیش که برم


خار سودای تو آویخته در دامن دل

ننگم آید که به اطراف گلستان گذرم


بصر روشنم از سرمه خاک در توست

قیمت خاک تو من دانم کاهل بصرم


گر چه در کلبه خلوت بودم نور حضور

هم سفر به که نماندست مجال حضرم


سرو بالای تو در باغ تصور برپای

شرم دارم که به بالای صنوبر نگرم


گر به تن بازکنم جای دگر باکی نیست

که به دل غاشیه بر سر به رکاب تو درم


گر به دوری سفر از تو جدا خواهم ماند

شرم بادم که همان سعدی کوته نظرم


به قدم رفتم و ناچار به سر بازآیم

گر به دامن نرسد چنگ قضا و قدرم


شوخ چشمی چو مگس کردم و برداشت عدو

به مگسران ملامت ز کنار شکرم


از قفا سیر نگشتم من بدبخت هنوز

می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم

http://www.hamechi-news.blogsky.com

#سعدی

گناه و شرم: اصیل یا تحمیل شده

گناه و شرم: اصیل یا تحمیل شده

مثال‌‏: بیمار تداعی‌هایی دارد که در زیر به ترتیبی که ادا شدند (به شکل مفهومی نه کلمه به کلمه) ‏آورده می‌شوند:‏

•  ‏ با دوست پسرم قهرم و ناراحتم.‏

•  ترس از آسیب دیدن دیگری دارم.‏

•  ‏ از مستقل شدن می¬ترسم.‏

•  دارم چسبندگی خودم به دیگران رو می‌بینم؛ دوستام توی مرکزی که توش زندگی می‌کنم بهم ‏می‌گن که من زیاد گیر می‌دم.‏

•  کسی حرفم رو توی مرکز نمی‌فهمه و از جانب دیگران مقصر می‌شم.‏

•  دلم می‌خواد از مشاور مرکز درخواست کنم که حرف‌هام رو گوش بده، نگاهم کنه و منظورم از ‏حرف‌هام رو برای دیگران توضیح بده.‏

نکته آموزشی: در مثال فوق احساس “تقصیر” بیمار که هم می‌تواند احساس گناه باشد و هم شرم، درست ‏مانند احساس کودکانی است که مجبور شده‌اند چنین احساساتی را بپذیرند تا از پیوند عاطفی حیاتی خود با ‏ابژه‌های خویشتنی‌شان و دوست داشته شدن از طرف آنها محافظت کنند. چنین فرزندانی گاه حالت ‏والدمآبانه پیدا می‌کنند و به جای تجربه ی ترس‌های خود در مورد امنیت، نسبت به امنیت والدین‌شان ترس ‏پیدا می‌کنند. در این مثال ما مشاهده می‌کنیم در ابتدا بیمار در مورد ناراحتی (ترس) خود صحبت می‌کند، ‏سپس این ترس از آسیب دیدن منحرف می‌شود و به دیگری متصل می‌شود، دوباره برمی‌گردد به خود (ترس ‏از استقلال به معنای ترس از تنها شدن). تا اینجا احساسات وی نسبتاً اصیل بوده‌اند، اما از اینجا به بعد ‏ساختارهای دفاعی و تحمیلی عنان را به دست می‌گیرند. او در مقابله با ترس‌های خود یاد گرفته “بچسبد” ‏ولی در این مورد احساس بی‌گناهی می کند؛ انگار که می‌گوید: “من فقط می‌ترسم! چرا کسی حرفم را ‏نمی‌فهمد؟‌ چرا من را مقصر می‌بینند!؟‎ ‌‏“در آخر یک بخش سالم که به صورت لبه ی پیشرو نمایان می‌شود ‏ظاهر می‌گردد و می‌گوید: “کاشکی یک ابژه ی خویشتنی پیدا شود که خویشتن حقیقی من را ببیند”. ‏بنابراین ما شاهد فریاد بیمار هستیم که می‌خواهد گناهکار قلمداد نشود، از خود شرمنده نباشد و صرفاً ‏ترس‌اش بخاطر از دست دادن و تنها شدن فهمیده شود.‏

•  دکتر مرادی

@tpichannel

میکروب ‌ها وباکتری ‌ها به راحتی می ‌توانند از مسواک آلوده به دهان راه پیدا کنند و باعث بیماری فرد شوند!

❗️میکروب ‌ها وباکتری ‌ها به راحتی می ‌توانند از مسواک آلوده به دهان راه پیدا کنند و باعث بیماری فرد شوند! 


فشار خون ‌تان را صبح ‌ها و شب ‌ها چک کنید.

❗️فشار خون ‌تان را صبح ‌ها و شب ‌ها چک کنید.


احترام گذاشتن به فرزندان

❗️احترام گذاشتن به فرزندان