مجله ایران

مجله ایران برای شهروندان ایرانی

مجله ایران

مجله ایران برای شهروندان ایرانی

گناه و شرم: اصیل یا تحمیل شده

گناه و شرم: اصیل یا تحمیل شده

مثال‌‏: بیمار تداعی‌هایی دارد که در زیر به ترتیبی که ادا شدند (به شکل مفهومی نه کلمه به کلمه) ‏آورده می‌شوند:‏

•  ‏ با دوست پسرم قهرم و ناراحتم.‏

•  ترس از آسیب دیدن دیگری دارم.‏

•  ‏ از مستقل شدن می¬ترسم.‏

•  دارم چسبندگی خودم به دیگران رو می‌بینم؛ دوستام توی مرکزی که توش زندگی می‌کنم بهم ‏می‌گن که من زیاد گیر می‌دم.‏

•  کسی حرفم رو توی مرکز نمی‌فهمه و از جانب دیگران مقصر می‌شم.‏

•  دلم می‌خواد از مشاور مرکز درخواست کنم که حرف‌هام رو گوش بده، نگاهم کنه و منظورم از ‏حرف‌هام رو برای دیگران توضیح بده.‏

نکته آموزشی: در مثال فوق احساس “تقصیر” بیمار که هم می‌تواند احساس گناه باشد و هم شرم، درست ‏مانند احساس کودکانی است که مجبور شده‌اند چنین احساساتی را بپذیرند تا از پیوند عاطفی حیاتی خود با ‏ابژه‌های خویشتنی‌شان و دوست داشته شدن از طرف آنها محافظت کنند. چنین فرزندانی گاه حالت ‏والدمآبانه پیدا می‌کنند و به جای تجربه ی ترس‌های خود در مورد امنیت، نسبت به امنیت والدین‌شان ترس ‏پیدا می‌کنند. در این مثال ما مشاهده می‌کنیم در ابتدا بیمار در مورد ناراحتی (ترس) خود صحبت می‌کند، ‏سپس این ترس از آسیب دیدن منحرف می‌شود و به دیگری متصل می‌شود، دوباره برمی‌گردد به خود (ترس ‏از استقلال به معنای ترس از تنها شدن). تا اینجا احساسات وی نسبتاً اصیل بوده‌اند، اما از اینجا به بعد ‏ساختارهای دفاعی و تحمیلی عنان را به دست می‌گیرند. او در مقابله با ترس‌های خود یاد گرفته “بچسبد” ‏ولی در این مورد احساس بی‌گناهی می کند؛ انگار که می‌گوید: “من فقط می‌ترسم! چرا کسی حرفم را ‏نمی‌فهمد؟‌ چرا من را مقصر می‌بینند!؟‎ ‌‏“در آخر یک بخش سالم که به صورت لبه ی پیشرو نمایان می‌شود ‏ظاهر می‌گردد و می‌گوید: “کاشکی یک ابژه ی خویشتنی پیدا شود که خویشتن حقیقی من را ببیند”. ‏بنابراین ما شاهد فریاد بیمار هستیم که می‌خواهد گناهکار قلمداد نشود، از خود شرمنده نباشد و صرفاً ‏ترس‌اش بخاطر از دست دادن و تنها شدن فهمیده شود.‏

•  دکتر مرادی

@tpichannel

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد