مجله ایران

مجله ایران برای شهروندان ایرانی

مجله ایران

مجله ایران برای شهروندان ایرانی

روزی "اندوه" به روستای ما آمد

روزی "اندوه" به روستای ما آمد

"گفتیم رهگذر است

اما ماند


گفتیم مسافر است و خستگی در می کند و می رود 

باز هم ماند و نشست و شروع کرد به بلعیدن ذخیره امیدمان

گفتیم:مهمان بد قدمیست

دو سه روز دیگر می رود

و باز هم ماند و ماند و ماند و تبدیل شد به یکی از اعضای ده مان


 اکنون اندوه کدخدا شده و تمام کوچه ها بوی "آه" می دهد .

تمام امیدها را بلعید و به جایش "حسرت" در دلها انبار کرد 


پیران ده هنوز به یاد دارند : 

 روزی که اندوه آمد

"جهل"  نگهبان دروازه روستا بود...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد